Andre Kukla

Andre Kukla

من در سال 1942 در بلژیک به دنیا آمدم، مکانی بد در فضا-زمان برای شروع یک زندگی. من جنگ را پشت سر گذاشتم، اما در سال 1950 به بروکلین منتقل شدم، جایی که اصالت‌گرایی ده‌ها سال دورتر بود. رفتن به نام آندر به طرز محسوسی شانس من را برای زنده ماندن در میدان گلادیاتوری حیاط مدرسه کاهش داد — ممکن است من را رومئو صدا کنند. بنابراین هر کاری از دستم بر می آمد انجام دادم تا نامم را به اندی تغییر دهم. اکنون «اندی کوکلا» نام خوبی برای یک استندآپ کمدین یا یک دلقک رودئو است، اما برای شخصیت پرفسوری آگوست که قرار بود از آن استفاده کنم، مناسب نیست. با این حال، نام جدید چنان بر روی گواهینامه‌های رانندگی، کارت‌های تامین اجتماعی، و غیره تثبیت شد که قبل از مهندسی شدن بازگشت به آندر، به سی سالگی رسیده بودم.

من در 13 سالگی به لس آنجلس منتقل شدم و تا سن 28 سالگی در آنجا زندگی کردم. چه خوب و چه بد، لس آنجلس مانند شهر من است. دوره لس آنجلس از زندگی من در سال 1965-1966 توسط یک سال مهم در برکلی شکسته شد که طی آن من یک آنارشیست، یک بودایی، یک داروساز، یک معترض ضد جنگ ویتنام و یک مدافع حقوق بیماران اسکیزوفرن برای آنها شدم. نسخه خود از واقعیت من هم کوتاهی مو را متوقف کردم. به عبارت دیگر، من یک عضو کلیشه ای از نسل خودم بودم.

هم قبل و هم بعد از سال در برکلی، در دانشگاه UCLA شرکت کردم. من نتوانستم در یک رشته تحصیل کنم و در نهایت لیسانس ریاضی، کارشناسی ارشد فلسفه و دکترا در روانشناسی گرفتم. اگر مدرک چهارمی برای گرفتن وجود داشت، مطمئن هستم که آن را در رشته دیگری کسب می کردم. من از سال 1970 در دانشکده روانشناسی دانشگاه تورنتو کار کرده ام. من برای تمایز بین فلسفه و روانشناسی اهمیت چندانی قائل نیستم: بیشتر سؤالاتی که توجه من را جلب می کند به مرز مبهم بین آنها تعلق دارد. با نگاهی به چندین دهه کار، به نظر می رسد که موضوعاتی که من بیشتر روی آنها کار کرده ام به محدوده و محدودیت های عقلانیت مربوط می شود.

فروید می گفت که تنها چیزهایی که واقعاً در زندگی اهمیت دارند عشق و کار است. من چند کلمه در مورد Arbeit خود گفته ام. لیبی من چطور؟ لیبی من کایلا است که به ترتیب اهمیت، یک نویسنده، یک معلم یوگا، یک شفا دهنده و از جانبازان الهه تارا است. برای من یک راز است که چرا این زن قوی، زیبا و با استعداد رضایت داده است که در سفر زندگی من شریک زندگی من باشد. اما اگر او این کار را نمی کرد، احتمالاً من مرده بودم.

من دو دختر نابالغ و دوست داشتنی دارم. ربکا، بزرگتر، نیز فیلسوف است. او با ریچارد منینگ، که یک فیلسوف دیگر است، ازدواج کرده است. آنها یک پسر دارند، الی کوکلا-منینگ، نوه من، که کاملاً از فیلسوفان ساخته شده است. نوه، Eli K-M، نباید با دادگاه ویژه Eli Kukla، که دختر کوچکتر من است، اشتباه گرفته شود. این الی به تازگی به عنوان خاخام منصوب شده است. با استفاده از سیستم طبقه‌بندی کتابخانه کنگره، کل خانواده در طبقه‌بندی «فلسفه، روان‌شناسی و دین» کنار هم قرار می‌گیرند.

با وجود فروید، بعد سومی از زندگی وجود دارد که تقریباً به اندازه عشق و کار مهم است. من در مورد مکان صحبت می کنم. سه جا در محبت های من بزرگ جلوه می کند. یکی تورنتو است، سنگر فرهنگ، هوش و آزادی، و خانه انبوهی از رستوران‌های قومی خوشمزه و ارزان (اگر زمستان‌ها آنقدر طولانی نبود!) نقطه خاص دیگر جزیره بزرگ هاوایی است، جایی که در آنجا بود. سرنوشت خوش شانس ما برای نشان دادن خانه ای دست ساز در روستای تولکینسک آتشفشان، تابستان ها و تعطیلات جادویی بسیاری را در آنجا گذراندیم، غوطه ور در جنگلی سرسبز بارانی و احاطه شده توسط دوستان قدیمی. سرانجام هند، خانه معنوی کایلا و ماجراجویی نهایی سفر همه وجود دارد. یک مشکل اصلی حل نشده زندگی ما این است که چگونه 6 ماه در سال را در هر یک از سه مکان خاص خود بگذرانیم.

کتاب ها توسط Andre Kukla